شعر. A21
ما که دُردی ز کف یار به رندانه زدیم
ز خرابات ره خانه به میخانه زدیم

تا جمال رخ ساقی به ساغر بینیم
پنجه در زلف گره گیر دلارام زدیم

که حریفان همه مستند و شراب آلوده
حالتی رفت از این جمع چو پیمانه زدیم

شاهدان رقص کنان هلهله و باده بدست
دیده ای شاد بدین مجلس مستانه زدیم

تا که ارباب ادب داد سخن ساز کند
ز حریفان گذشتیم و به خمخانه زدیم

3 Comments

پاسخ دادن به ma_ral86 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *