شعر ۸۷۲
تو مست شرابی و قدح طالب ما
من مست تو و خماری از جانب ما

من ناز کشم تو ناز از ساقی و ما
من شکوه کنم تو گوی بر دلبر ما

8 Comments

  1. کاش یک عکس فقط ازتو در این منزل بود
    لااقل این دل دیـوانـه کمی بی دل بود
    یا فقط نیمه شبی خواب تو را می دیدم
    همـه‌ی خواستـه‌ام آه چـه نا قـابل بود
    راستـی عطــر تــو را بـاز نکـردم اصـلا
    راستی هدیه‌ی ناقابل من خوشگل بود؟
    کاش آن روز در آن ثانیه ‌ها می ماندیم
    کاشکی بعد تو جانم به جهان مایل بود
    یا در آن روز که در تـور تـو را می بردند
    چشـم صیـاد نمی دید و به زیر گل بود
    چقـدر رخت عـروسی بـه تنت می‌آمـد
    حیف این اشک میان من و تو حائل بود
    راستی رنـگ لباست شـده موهای سرم
    راستی اینکه شکستی و ندیدی دل بود..✌️❤️

پاسخ دادن به hanyeh.narouie لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *