شعر ۱۰۰۲
آن دخت بلوچ در بدر کرده مرا
آواره ز جان ، خراب و ویران مرا

گفته است نفسی بیا که جانی مرا
گفتم که بریده ام ز جان کوچان مرا

7 Comments

پاسخ دادن به ma_ral86 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *