شعر۱۰۳۸
دل که شوریده و آواره و دیوانه توست
همه جا بی سروپا ،خانه بخانه پی توست

پرو بال داده به باد، در قفس خانه توست
آنچه اودیده به ره، بوف به ویرانه توست

به تماشای تو ، افتاده به می خانه توست
درره جام می ناب ، به خمخانه ی توست

مجلس آرای تو و، واعظ دردانه ی توست
هوش ومدهوش،ره خانه وکاشانه توست

قدح و باده بگردان، که ساقی بر توست
شاهدو مطرب و خنیاگرم مجلس توست

در و دیوار و محبان همه جا در بر توست
محفل وجد و سماع در بر میخانه‌ توست

مهدی این پیر خرابات سرا پرده ی توست
تا بگوید در آن جمع سخن از دل توست

2 Comments

  1. ﻭﺍﻟﻠﻪ ﺑــﺎﻧـﻮ ﺟـﺎﻥ ، ﺑــﻪ ﻗﺮﺁﻥ، ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
    ﯾــﺎ ﻧـﻪ، ﺑـﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﺮ ﺩﻭﺗـﺎﻣﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
    ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﺑﺎﺷﯽ ،ﺧﻮﺏ ﯾﺎ ﺑﺪ، ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﯽ
    ﮔﯿﺮﻡ ﺑﻪ ﻓﺮﺽ، ﺍﺻﻼً ﮐﻪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ، ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
    ﺁﺭﯼ!… ﻋﻠﯽ ﺭﻏﻢ ﺗﻤـــﺎﻡ ﺗــﻠﺦﮐﺎﻣـﯽﻫــﺎ
    ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻫﺴﺘﯽ؛ ﮐﻤﺎﮐﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
    ﺷﺎﯾﺪ ﻗﺒﻮﻟﺶ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺍﻣّـــﺎ
    ﺁﻩ ، ﺍﺯ ﺻﻤﯿﻢ ﻗﻠﺒﻢ، ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ، ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
    ﺣﺘـﯽ ﺑﻪ ﻋﺸﻘـﻢ ﺫﺭّﻩﺍﯼ ﺍﯾﻤــﺎﻥ ﻧــﺪﺍﺭﯼ
    ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺴﺘﯽ ﺍﯾﻤﺎﻥ، ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
    ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ، ﺍﻣﺎ
    ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ، ﺑﻌﺪﺍً ﺑﯿﺶ ِ ﺍﺯ ﺍﻻﻥ ، ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
    #ﺭﺿﺎ_ﺍﺣﺴﺎﻥ_ﭘﻮﺭ

پاسخ دادن به jamshied1342 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *