شعر ۱۰۱۱
خوشا آنان که دل دادند به دلداران
بکوی یاردر دادند سخن ازعشق آن جانان

ز دیرو صومعه جستند با یاران و هم سازان
بسوی مجلس مستان دویدندهمچوجان بازان

چو در جانان بقا دیدند رستند از دقل بازان
ز مسجد هم رهیدند تا که یابند دلبر جانان

غزل خوانانو سرمستند همچون بلبل دستان
دریده حنجره دارند در گلزار و دربوستان

بخطوخال آبرویش چنان مستندچون هستان
شراب ارغوانی را ستانند از لب مستان

تو هم حوری و هم نوری نگه انداز بر مستان
ز جنت آنچه میگویی بجو درمجلس مستان

5 Comments

پاسخ دادن به mahmoud_shokrollahi لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *