شعر ۱۰۰۹
ما دل شده و پیر ز رفتار نگاریم
افسرده و شوریده پریشان نگاریم

شوریده گی ما حکایت ز دل ماست
این پیری و رنجوری ز دلدار نگاریم

ازدست جفایش به مسلخ شده ایم ما
شمشیر بدست آمده قربان نگاریم

افسوس دراین وادیه غمخوارنداریم
افتاده و مجروح ز بیداد نگاریم

ای هم نفسان قصد نجاتم ندارید
آیید و ببینید که مجنون نگاریم

2 Comments

پاسخ دادن به s4eedeh1 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *