شعر ۹۹۴
در دایره ی مینا بیچاره و آواره
دل در گرو جانان دیوانه ی دیوانه

او دل برید از من از خانه و میخانه
اوعهدشکست بامن چون جام زپیمانه

شوریده و دردانه در میکده بیگانه
گوید کجا جویم من شاهد این خانه

دربزم خرابم من رقصان به خمخانه
هم چون خراباتی در برزن و کاشانه

فریاد بر آرم من از گفته جانانه
بشکسته دل مارا درمسجدوبتخانه

شوریده سری دارم خونین جگری دارم
دلداده دلی دارم در مکتب و میخانه

7 Comments

پاسخ دادن به jamshidkhalaj42 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *