نه به آغوش کسی غیر تو عادت دارم
نه دگر حوصله ی آه و شکایت دارم
غم ایّام کِشم _در طلبت می سوزم
نه دگر چشم امیدی به وفایت دارم
دل به افیون جفای تو اَلَم ها سر کرد
به جفای تو ستمکار _ ارادت دارم
بی من از آینه پرهیز کن ای زیبا رو
که به آیینه دگر حس حسادت دارم
سوزی از ساز من آتش زده بر جان و دلم
زِ خَمی کهنه چه دانی که به قامت دارم
رفتی اما پس از این منتظر مرگم باش
همچو باغی شدم انگار که آفت دارم
ای جووووونم دخترزیباااااا???????????شعربسیارزیباوعالیییی?????????
?☄⭐ ــــــــــ ⬅ ??¸.•°“°•. ” ༄༅ ༄༅”nicee??????????☄⭐ ــــــــــ ⬅ ??¸.•°“°•. ” ༄༅ ༄༅”nicee?????????
❤┊_._゚❤✱。 ☜ •。✿?✿?✿?✿ *。✺* ∵✺。 ?。✺∵ ゚*✺。❤️。✺*゚ ゚*✺*
?──██──────?Like✿
?──██──────?Like✿
?──██──────?Like✿
?──██▄▄▄───?✬ˇˆ✬?✬ˇˆ✬?✬ˆˇ✬?✬ˇˆ✬?゚❤✱。 ☜ •。✿?✿?✿?✿ *。✺* ∵✺。 ?。✺∵ ゚*✺。❤️。✺*゚ ゚*✺*
نه به آغوش کسی غیر تو عادت دارم
نه دگر حوصله ی آه و شکایت دارم
غم ایّام کِشم _در طلبت می سوزم
نه دگر چشم امیدی به وفایت دارم
دل به افیون جفای تو اَلَم ها سر کرد
به جفای تو ستمکار _ ارادت دارم
بی من از آینه پرهیز کن ای زیبا رو
که به آیینه دگر حس حسادت دارم
سوزی از ساز من آتش زده بر جان و دلم
زِ خَمی کهنه چه دانی که به قامت دارم
رفتی اما پس از این منتظر مرگم باش
همچو باغی شدم انگار که آفت دارم