شعر ۹۶۸
عزیزان درد بی پایان به جانم
غریبی آتشی بر استخوانم

کشم آهی که عالم را بسوزد
بسوزد آنکه آتش زد به جانم

5 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *