ویران شود آن باغ که گلزار ندارد
پرپر شود آن گل که دستان ندارد
آن شمع نسوزد که پروانه ندارد
نایی چه نوازد که نیستان ندارد
آن شهرخرابست که میخانه ندارد
در مسجد و محراب غم یار ندارد
در مدرسه اش دلبر و دلدار ندارد
در مکتب آن شیخ وفا دار ندارد
درمجلس آن وجدوسماع راه ندارد
تنواره به صوفی سر و کار ندارد
??????????
چه حسِ محشری دارم خدا هست و غزل هم هست
طلا از آن بها دارد که در دنیا بدل هم هست
محبت کردنِ بی منّت از آداب انسان است
وگرنه نیش در فرهنگِ زنبورِ عسل هم هست
سیاست، حُسن اگر باشد صداقت رنگ می بازد
زرنگی معنی اش اقدامی از دوز و دغل هم هست
محبت کار سختی نیست در چشمِ خداوندی
به لحنِ کوچه بازاری همین بوس و بغل هم هست
تو که از داغِ پیشانی مداوم شاهدی داری
عبادت ها قبولِ حق ولی شرطش عمل هم هست
ای جانم???????????بسیارعالی??????????
???????❤❤❤❤❤شعرعالی??????❤????