شعر ۸۹۷
بیهوده چو مجنون ره صحرا گرفتیم
در وادیه سر گشته پی یار گرفتیم

نا مید پی قافله سالار گرفتیم
لب تشنه سراب دیده پی آب گرفتیم

از پیر نشان از دل و دلدار گرفتیم
گمگشته ندیدیم و از آن یارگرفتیم

5 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *