شعر ۸۶۲
توچه دانی که مجنون چه بدلداشت بسی
گر فراغی به جان داشت به لیلاست بسی
دل به سودای دلی داد خریدار بسی
مشتری بر سر بازار نبود بر هوسی
جان و دل بهر نگارش بداد همچو خسی
آهوان در پی او آمده اند هر نفسی
کاروان در بدر و قافله سالار کسی
همچو مجنون ندیدند به وادی نفسی

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *