شعر ۸۴۹
درمنبر وعظ خطبه به جز ناله و آه نیست
واعظ سخنش از حرم عشق و وفا نیست
گوید سخن بلکه به سوزد جیگری را
این شکوه و آه مجلس و ماوای دلانیست
هر جا بروی قصه حزن است و عزا هست
جزوعده به عقبی سخن ازمهرووفانیست
رو پای به می خانه بنه شاد بگردی
جزمطرب وساقی سخن ازناله وآه نیست

شادی وشعف همدل و هم مجلس یاران
نوشید در این دم که فردای دگر نیست

2 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *