شعر ۸۰۸
تو چه گویی که دوزخ همه آتش بکشد
باده و مطرب و ساقی به آتش بکشد
آن حبیبی کز او وصف جمالش بکنند
معرفت نیست که اوباده به آتش بکشد
می نخورده چه داندکه ساقی چه کشد
می بدو ده که سجاده به آتش بکشد

3 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *