شعر ۸۰۸
تو چه گویی که دوزخ همه آتش بکشد
باده و مطرب و ساقی به آتش بکشد
آن حبیبی کز او وصف جمالش بکنند
معرفت نیست که اوباده به آتش بکشد
می نخورده چه داندکه ساقی چه کشد
می بدو ده که سجاده به آتش بکشد
شعر ۸۰۸
تو چه گویی که دوزخ همه آتش بکشد
باده و مطرب و ساقی به آتش بکشد
آن حبیبی کز او وصف جمالش بکنند
معرفت نیست که اوباده به آتش بکشد
می نخورده چه داندکه ساقی چه کشد
می بدو ده که سجاده به آتش بکشد
خدا حفظشون کنه
به به چه زیبا
ماشاءالله