شعر ۸۰۴
شرح رسوایی ما بر در و دیوار کنند
سخن نغز نگویند و چه رسوا بکنند
همه جاوصف جمال دل و دلدار کنند
چون حقیقت ندانند زچه گفتار کنند
می ندانندچه باشدسخن ازمی بکنند
زلف دلدار ندیده سخن از دل بکنند
به خرابات نه رفته خرابت به کنند
می و میخانه ندیده حرمتت بد بکنند
چون بمحراب شوند بهرخدا فتنه کنند
خون نا حق بریزند و عبادت به کنند
که مسلمانی همانیست که در پیش کنند
آنچه ظلم است بهرمومن ودرویش کنند