شعر۱۲۱۹
بکجا باده زنم باده فروشان همه رفتند
از مجلس وعظ جمله مُحِبان همه رفتند
در کعبه همان رسم طوافم همه رفتند
در دیر و خرابات ره میکده رفتند
مخمور و خمار در ره میخانه چورفتند
نازم به جمالش که جانانه به رفتند
گویند خرابات خراب است و به رفتند
در بتکده زیبا صنمی دیدن و رفتند
در بادیه گر باده ی اندک ته جام است
غم نیست که مستانه زمیخانه برفتند