شعر ۹۲۵
کس به کوی عاشقی دیوانه تر از ما نبود
در جمیع عاشقان رسواتر از ما هم نبود
می زدم بر تار جانم زخمه ی دلدادگی
همچومجنون دربیابان کس خریدارم نبود
چشم شهلایش خمار از جام مینوبودوبود
رخش مژگانش بمیدان بی تب و تابم نبود
جلوه اندام او کشتار دل ها کرده بود
سینه مالامال عشقش او نظر بر ما نبود
تا به گویم ساقیا پیمانه ها بر هم زنیم
نوش نوش جام هستی بودواو با ما نبود
صبر ایوبی ندارم تا که یوسف بینمش
چون ذلیخا دیده را بر او دهم او هم نبود
عالے وبی نظیر بود اســـــــــــــــــــتاد عزیزم ??????❤️?
ای جونم دخترزیبااا???????
فوق العاده زیبااا دلنشین?????????
زمان کوتاه است ⏰
و لحظات برگشت ناپذیر
زندگی، حبابی بیش نیست
ساده تر ببینیم
ساده تر بگیریم
ساده تر بخندیم?
روزتون سرشار از عـشق❤️
سلام صبحتون بخیروشادی ?
بسیارزیبا استادعزیز??????