شعر۱۰۶۶
چه کسی مست ز میخانه برون کرده مرا
دلق آلوده به می بر تن من کرده چرا
ساقی و ساغر و آن دلبر و دلدار چرا
در پی مطرب و می رانده ز میخانه چرا
رانده بودند ز محراب که میخواره شدی
راندنم از می و می خانه پی یار چرا
یار در خانه و میخانه و مسجد همه جا
من به میخانه و تو مسجدو آن یار چرا
عاقبت بر سر بازار به دارم به زنند
که چه نا پاک ز میخانه به محراب چرا
کوک کن؛
عقربه ساعت احساست را
روے یک حالت خوب
که پشیمان نشوے ازامروز
که دگرفرصت جبرانے نیست؛
وزمان هیچ زمان
قدرت برگشت ندارد هرگز؛
?????دخترناز
بسیارعالیی?????????
عالــــــــــــــــــــــــے???