شعر ۸۴۷
درمنبر وعظ خطبه به جز ناله و آه نیست
واعظ سخنش از حرم عشق و وفا نیست
گوید سخن و بلکه به سوزد جیگری را
این شکوه و آه مجلس و ماوای دلا نیست
هر جا بروی قصه حزن است و عزا هست
جزوعده به عقبی سخن ازمهر وصفانیست
رو پا به می خانه بنه شاد به گردی
جز مطرب و ساقی سخن از ناله و آه نیست
شادی و شعف هم دل و هم مجلس یاران
نوشید در این دم که فردای دگر نیست
به چه می اندیشی؟
نگرانی بیجاست….
عشق اینجا و خـ❤️ـدا هم اینجاست
لحظه ها را دریاب….
زندگی در فردا….نه،همین امروز است
راه ها منتظرند، تا تو
هر جا که بخواهی برسی !
لحظه ها را دریاب،
پای در راه گذار
“راز هستی این است”
بسیار عالی
ای جانم دخترزیبااا?????
بسیارعالیییی?????????
ای جونم دختردوست داشتنی?????
عالییی??????????
عالے ??????