شعر ۸۴
من مست دراین عالم هوشیارنمیبینم
بیداد در این عالم دادار نمی بینم

شوراست و شیدایی هوشیار نمیبینم
گفتار به هر مجلس کردار نمی بینم

آن صوفی مجلس سازبا تنوره اش بینم
خواهد به سماع خیزد هوشیارنمی بینم

آن ساقی سیمین ساق با جام همی بینم
مدهوش وسرمستست هوشیارنمی بینم

در ساغر و پیمانه گر باده بسی بینم
خمار به وجد آید هوشیار نمی بینم

گر پیر به مجلس هست بیدار نمی بینم
در عالم بد مستی هوشیار نمی بینم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *