شعر. ۸۶۴ گفتم شده ام مست ز پیمانه ی او من در بدرم ز کوی و کاشانه ی او اندیشه کنم چه گونه بر پای کنم فریاد و فغان ز جور و آن پیشه او
برچسب: iraniangirl
شعر ۸۵۸ عاشقان ای عاشقان دیوانه ام دیوانه ام بهر دلداران دلی دارم ز خود بیگانه ام شیخ وملا رااگردیدم بدان خوب دیده ام آنچه حافظ گفته است آن دیده ام چون به خلوت می رودآن کاردیگردیده ام دیده ام من دیده ام آنچه نباید دیده ام
شعر ۸۵۷ هر دم از خانه به خم خانه شوم پی ساقی جهت باده به میخانه شوم جام می بر کف و مستانه شوم چون بنوشم ز جام دلبرجانانه شوم
شعر ۷۹۴ ما که دل بردیم به قربانگاه که قربانی کنیم دل ز دنیا بر کنیم آنگه دل آرایی کنیم شورو مستی را به درگاهش هواداری کنیم دل به دلداران سپردن را نگهبانی کنیم