شعر ۱۷۴ باده خالیست دلم شور و نوائی دارد ساقیم جلوه و رخسار و نگاهی دارد لب میگون و شرابی وهوس آلودش دل ودینم بر این بت چه بهائی دارد

شعر ۸۴۱ از باده عشاق چه گویم همه مستند در بزم بتان ساقی وشاهدهمه هستند در مجلس یاران نه قراریست نه آرام شوریست به پاو همه سرمست الستند