شعر ۴۶
چون گریبان باز کردی نکهتت جانم گرفت
از لب لعلت سخن گفتی ایمانم گرفت
مرغ جانم صیدکردی عاقبت دامت گرفت
با نوای دلنوازان شور و شیدایی گرفت
چشم خواب آلوده ات بنیادهستیم گرفت
دوری ازوصل وصالت دیده گانم راگرفت
شعر ۴۶
چون گریبان باز کردی نکهتت جانم گرفت
از لب لعلت سخن گفتی ایمانم گرفت
مرغ جانم صیدکردی عاقبت دامت گرفت
با نوای دلنوازان شور و شیدایی گرفت
چشم خواب آلوده ات بنیادهستیم گرفت
دوری ازوصل وصالت دیده گانم راگرفت
ای جانم خوشگل خانوم????????شعربسیارعالی??????????
عزیزمخانم خوشگله??????????????????????⚕️?⚕️?⚕️????
شعر بسیار عالی?????????
وانیاخوشگل???????
شعرعالیییی????????