شعر
آنچه افتاده در این بزم ندای دگری
عالم از بخت سیاه من از آن جلوه گری

بوده از روز ازل کار تو افسون گری
تا ابدخون جگرم میکنداین عشوه گری

2 Comments

  1. ‌باز در فال دلم قامت کج می افتد
    شانه ی فرش غزل از سر رج می افتد

    ناقص الخلقه ترین شعرجهان مال من است
    بس که مصراع به مصراع فلج می افتد

    من دعا میکنم این جمعه بیایی حتما
    آخر هفته دلم فکر فرج می افتد

    مدتی هست که باران نزده در چشمم
    آسمانیست که گاهی سر لج می افتد

    انقدر کشته تلنبار شده در چشمت
    که به فکر همگان خاطر حج می افتد من و رامین شدن از عشق ندارد لطفی
    تا اویس قرن از بام کرج می افتد …!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *