شعر ۹۰۲
دلی دارم که مجنون وصف آن بود
غمی دارم که بهرش گفتگو بود

چو لیلی عاشقی شوریده بودم
چومجنون شرح آن درقصه هابود

3 Comments

  1. ‌ ????????? ‌زیر باران گرمی ی دستان تو یادش بخیر
    لای انگشتـانم انگشتـان تـو یـادش بخیر

    کـوره ی داغ نگـاهت چون تنوری گـرم بود
    اشتیاق و شره ی چشمان تو یادش بخیر
    بـوسه از لب های داغت زیر چتـر عـاشقی
    آن لبـان یکسره خـندان تـو یـادش بخیر ?????????

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *