شعر ۸۱۸
چنان هنگامه میدارد
حکایت هابه سردارد
سخن از نینوا دارد
نگه بر های هو دارد
بمجلس شورمیدارد
زعاشق وعظها دارد
حسین درگفتگودارد
زعشقش باخدادارد
که جان درعشق میدارد
وفای عشق پندارد
بعهدش پای میدارد
ز ظالم داد میدارد
به مظلومین ندادارد
که خونی پربها دارد
به محبوب هدیه میدارد

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *