شعر ۸۱۵
من نگویم که مرا بر سر بازار کنید
سخنم گفته به دلدارومرا شاد کنید
قصه بی سرو سامانی من دادکنید
دل و دلدادگیم را به برش باز کنید
شرح شوریدگیم راهمه جا سازکنید
غصه ی سوختنم را پر پرواز کنید
چونکه معشوق بدیدیدخرابم مکنید
دام گسترده دلدار به پایم به کنید
طاق ابروش چو دیدید مرایاد کنید
ز شراب لب معشوق به کامم بکنید
ای جوووونم????????????بسیارزیباوعالی❤