شعر۹۷۶

همچو مجنون سر بصحرای جنون خواهم زدن
گفته ی حلاج را در پای دار خواهم زدن

گِردِ آبادی نگردم با دل دیوانه ام
در حریم کوی جانان خانه ای خواهم زدن

نو جوانی و جوانی را به نسیان داده ام
سوک آن دوران خوش را برجگرخواهم زدن

گر ملامت می کنی جانا جگر خونم مکن
بر مزار آن چه دادم خیمه ها خواهم زدن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *