شعر۹۸۱
هر دل شوریده بینی از شراب عشق توست
ساربان در کاروان آواره بینی سوی توست
هر کجا محراب را خالی ببینی شور توست
عاشقی دلدادگی از خال آن هندوی توست
گر ملامت می کنند عیبم مکن از دل بریست
کوس رسوایی بهر برزن زنند از روی توست
شعر۹۸۱
هر دل شوریده بینی از شراب عشق توست
ساربان در کاروان آواره بینی سوی توست
هر کجا محراب را خالی ببینی شور توست
عاشقی دلدادگی از خال آن هندوی توست
گر ملامت می کنند عیبم مکن از دل بریست
کوس رسوایی بهر برزن زنند از روی توست