شعر۱۱۳۴
دل را به دلدار سپردیم که مستیم
با دلشدگان بر سر خمخانه نشستیم
درمیکده ما همره ساقی چونشستیم
از توبه خود در حرم و دیر گسستیم
از شاهد و ساقی نه پرسیم که هستیم
در وجد وسماع همره صوفی سردستیم
گفتیم که ما توبه کنیم توبه نصوح
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم
سلام صبح بخیر ، عالی وپر معنا بود اســــــتاد عزیزم ?????
????