خداوندا سرم شوریده ی توست
دلم دریای مهر و در ره توست

سرای عاشقیم خانه ی توست
دل و دلداریم از مکتب توست

4 Comments

  1. لذت مرگ نگاهی‌ست به پایین کردن
    بین روح و بدنت فاصله تعیین کردن
    نقشه می‌ریخت مرا از تو جدا سازد ‘شک’
    نتوانست، بنا کرد به توهین کردن
    زیر بار غم تو داشت کسی له می‌شد
    عشق بین همه برخاست به تحسین کردن
    آن قدر اشک به مظلومیتم ریخته‌ام
    که نمانده است توانایی نفرین کردن “با وفا” خواندمت از عمد که تغییر کنی
    گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن “زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
    خط مزن نقش مرا موقع تمرین کردن!
    وزش باد شدید است و نخ ام محکم نیست!
    اشتباه است مرا دورتر از این کردن
    #کاظم_بهمنی ???

پاسخ دادن به s4eedeh1 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *