شعر۱۰۴۷
میکده پاک و منزه است چو سجاده بود
مطرب و ساقی و شاهد به میخانه بود
ره محراب چه دانی که ز خمخانه بود
زاهد و شیخ ز مسجد ره میخانه بود
شعر۱۰۴۷
میکده پاک و منزه است چو سجاده بود
مطرب و ساقی و شاهد به میخانه بود
ره محراب چه دانی که ز خمخانه بود
زاهد و شیخ ز مسجد ره میخانه بود
خواب دیدم ما را بریدند
و به کار خانه چوب بری بردند
آنکه عاشق بود پنجره شد
آنکه بی رحم، چوبه ی دار
از من اما
دری ساختند برای گذشتن…
پل الوار
?????
?????