شعر۱۱۵
ساقی پیر عجب حال و هوائی دارد
باده در جام عجب لطف و نمائی دارد
می به پیمانه چه کردست خدایامددی
تا به نوشم به یادش چه صفائی دارد
شعر۱۱۵
ساقی پیر عجب حال و هوائی دارد
باده در جام عجب لطف و نمائی دارد
می به پیمانه چه کردست خدایامددی
تا به نوشم به یادش چه صفائی دارد
از گل فروشی لاله رخی لاله می خرید
می گفت: بی تبسم گل، خانه بی صفاست
گفتم: صفای خانه کفایت نمیکند
باید صفای روح یابی که کیمیاست
خوب است ای کسی که به گلزار زندگی
روی تو همچو لاله صفابخش و دلرباست
روح تو نیز چون رخ تو با صفا بود
تا بنگری که خانه تو خانه خداست