شعر۹۷۵
مرغ جانم را به کوی دلبرم پر داده ام
در جوانی این دلا یک جا به دلبر داده ام
همچومجنون دل به رسوائی عالم داده ام
بر سر کویش فغان از دست آدم داده ام
دلبرم ساحر بود ودلرا به سحرش داده ام
سحر بودم دل به عشق ساحرم درداده ام
او به جانم آتشی زد جان به آتش داده ام
دود آتش سوز جانم را هوا پر داده ام
ای جانم???????
استادعزیز شعر بسیارعالییییی وزیبا زنده باشی?????????
زنده باشید مثل همیشه زیبا شیوا ودلنشین
??????
درود ناب