شعر۹۷۵
مرغ جانم را به کوی دلبرم پر داده ام
در جوانی این دلا یک جا به دلبر داده ام

همچومجنون دل به رسوائی عالم داده ام
بر سر کویش فغان از دست آدم داده ام

دلبرم ساحر بود ودلرا به سحرش داده ام
سحر بودم دل به عشق ساحرم درداده ام

او به جانم آتشی زد جان به آتش داده ام
دود آتش سوز جانم را هوا پر داده ام

5 Comments

پاسخ دادن به mozhganp2000 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *