شعر ۹۸۲
باده نوشان باده نوشید از کف عشاق مست
ساز مطرب با نوای نی کنید هوشیار و مست

صحبتی دارید به مجلس در بر ساقی مست
مست وهوشیار شوید در دامن شاهدکه هست

جمله مخمور و خراباتی در آن میخانه مست
ساغروپیمانه را پرکرده است ساقی که هست

در پی پیر مغان افتاده اند هوشیار و مست
عافیت جویند آن فرزانگان از پیر مست

3 Comments

  1. فصل سرما طی شدو بوی بهاران میرسد
    نرم نرمک سال نو با لطفِ یزدان میرسد
    لذت نوروزِ خُرم اولین روزِ بهار
    دیده بوسی های شیرین با عزیزان میرسد
    یا “مُدبر یا مُحَوّل اَحسَن الحالی” دِگر
    عطرِ خوشبویِ بهار از باغ و بستان میرسد
    لحظه ی تحویل سال از بین دستانِ پدر
    تانخورده اسکناس، از لای قرآن میرسد
    بوی سبزه بویِ خاک و عطرِ گلهای سپید
    راه رفتن زیرِ نم نم های باران میرسد
    خانهِ دلهایمان را گَر تِکانیم از بَدی
    کینه های پوچ و بیحاصل به پایان میرسد
    کاش بعداز سال تحویل این خبر را بشنویم
    آرزوی هرکسی تاشب به سامان میرسد..✌️
    #یوسف_محقق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *