شعر ۹۸۱
هر دل شوریده بینی از شراب عشق توست
ساربان در کاروان آواره بینی سوی توست

هرکجا محراب را خالی ببینی شور توست
عاشقی دلدادگی از خال آن هندوی توست

گر ملامت میکنند عیبم مکن از دلبریست
کوس رسوایی بهر برزن زنند ازروی توست

5 Comments

  1. کاش میشد زندگی تکرار داشت . . .
    لااقل تکرار را یکبار داشت . . .
    ساعتم برعکس میچرخید….
    ومن برتنم میشد گشاد این پیرهن  آن دبستان ، کودکی ، سرمشق آب .  پای مادر هم برایم جای خواب . . .
     خود برون میکردم از دلواپسی . . .
    دل نمیدادم به دست هر کسی . . .
     عمر هستی ، خوب و بد بسیار نیست
    حیف هرگزقابل تکرار نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *