شعر ۹۲۰
گر بوسه طلب کنم به نازم گذری
گر لب طلبم نشان به لعلم گذری
از دیده چو پرسم از آن در گذری
از جان و جهان و هردوعالم گذری
شعر ۹۲۰
گر بوسه طلب کنم به نازم گذری
گر لب طلبم نشان به لعلم گذری
از دیده چو پرسم از آن در گذری
از جان و جهان و هردوعالم گذری
دوستش داری ولی در سینه پنهان میکنی
از دوچشمت خوانده اما باز کتمان میکنی
مینشینی گوشه ی تنهایی ات با قلب زار
خانه ی احساس خودرا از چه ویران میکنی
حرفهایت را بگو اینگونه پنهانش نکن
اخر این ظلم است تو بر قلب انسان میکنی
از وفا داری بگو هر روز و هرشب با دلش
دردهای کهنه اش را چونکه درمان میکنی
میشود لبریز عشق و شور و شادی باز هم
کلبه ی خشک دلش را هم گلستان میکنی
میرسی وقتی به دادش با همه دلدادگی
عاشق دلخسته را شاد و غزلخوان میکنی
❤️
پرنسس زیبا
ماشاءالله ? ماشاءالله ? ?
ای جوووونم عزیزم??????عالییییی بسیارزیباااااا???????????
???????????????❤️❤️❤️❤️
لنن