شعر ۸۳۴
طلب بوسه چو کردی به غارت به برد
عطر یاس تن لیلیست که مجنون به برد

بوسه باران شدنش یاد زلیخا به برد
نفس گرم تو ایمان و به یغما به برد

به در میکده بنشسته به یاد رخ یار
آنچه او یاد کند خسرو شیرین به برد

به هوای رخ شیرین به کوه خواهدبرد
تیشه بر کوه زند شکوه فرهاد برد

که دل آرام نگیرد به هر بوم و بری
بوسه بر چهره دلدار چه آرام برد

5 Comments

  1. عطر گل ها میبرد هوش از سر پروانه ها
    بوی عشق و عاشقی پیچیده در میخانه ها
    ساقی کوثر خودش امشب پذیرای همه ست
    لب به لب پر میشود با دست او پیمانه ها
    عقل هم اقرار دارد میکند از فرط شوق
    عالمی دارند امشب تک تک دیوانه ها
    در شب میلاد مادر هیچکس دل مرده نیست
    از طرب کف میزند دستان زیر چانه ها
    هرگلی بویی اگر دارد ز بوی فاطمه ست
    ای به قربان چنین ریحانه ای ریحانه ها
    #علیرضا_خاکساری
    ولادت #حضرت_زهرا مبارک ♥️?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *