شعر۷۳۲ در کوی خرابات اگر یک صنمی هست نازم به جمالش که او هم نفسی هست ساقی به میخانه و حاجی به زیارت هر یک به طریقی پی جام مَلَکی هست مُفتی چه داند که عاشق پی معشوق درمسجد و میخانه پی جام تَری هست معشوق عیانست و عاشق پی …

شعر۶۷ خواهم به محراب شبی شکوه بر آرم ای همنفسان مسجدومحراب کدامست از جور فلک داد به دادار بر آرم ای مجلسیان خانه دادار کدامست ازعرش فرودآی ببین مسجد ومحراب فریاد و فغان بر سر این عالمیانست شاهنشه عالم اگر رحمت جانست بر گوی جهنم چرا آفت جانست

شعر۸۶۹ در مسجد و دیر جایگاهم بودست در خانه یار خانقاه هم بود است واعظ چو سخن از می ومیخانه کند آن هشته فرو میکده جایم بودست

شعر۹۷۷ آنکه مجنونست جنون‌را پاس‌میدارد منم شور و شیدائی به لیلا هدیه میدارد منم در بیابان غربت و بر قُرب میدارد منم کاروان رفته را محمل نمی دارد منم ناقه ی دل مانده را در گِل نمی دارد منم آتش از ره مانده را در ره نگه دارد منم آه …

شعر۱۰۴۱ از مسجد و دیر سوی خرابات دویدیم چون گرمی می درپس آن پرده ندیدیم از شیخ بریدیم و به بتخانه نشستیم از ساقی و ساغر در آن خانه ندیدیم امروز فغان از می و میخانه کنیم ما فریاد رسی در پس محراب ندیدیم لولی و شان باده فروشند در …

شعر ۱۰۳۸ دل که شوریده و آواره و دیوانه ی توست همه جا بی سر و پا خانه به خانه پی توست پر و بال داده به باد ، در قفس خانه ی توست آنچه او دیده به ره ، بوف به ویرانه ی توست به تماشای تو ، افتاده …

شعر گفته بودی شعرمو غارت کنی قافیه در قافیه در هم کنی باشراب نرگست مستم کنی خواه ناخواه با دلم نجوا کنی پیچ و تاب گیسوانت وا کنی از لبانت بوسه ها وامم کنی داستان عاشقان واگو کنی لیلی و مجنون را بر ما کنی

شعر۹۰۰ میبرد ما را به هر سو این دل دیوانه ام میکشد ما را به هر‌ جا مستی و شیدائی ام شیخ وزاهد قصه میدارندزمسجدرانده ام محتسب فریاد می دارد ز دین بیگانه ام گر خمار آلوده هستم داد بد نامی مزن چون شراب کهنه خوردم ساکن‌میخانه ام شیخ پندارد …

شعر ۱۰۷۲ عاشقان آیند و خاک گور من ساِغر کنند مجمری از عنبر و مشک ختن بر آن کنند تا بسازندز آن سفال و جام ها پرمی کنند حلقه حلقه زان سفال بر زلف آن دلبرکنند جام ها زان تربتم بر میکده اهدا کنند تا شراب لعل گون برجام و …

شعر۱۱۰۶ گر هوای گریه داری گریه کن داغ دل بر سینه داری گریه کن عهد را بشکسته داری گریه کن بر وفای بی وفایان گریه کن بر نوای بی نوایان گریه کن ناله شب زنده داران گریه کن بر بلوچ بی گناهم گریه کن هستیش بر آب رفته گریه کن …