شعر ۹۲۶
دیده ام باده ، بدست گلک باده فروش
پی دلدار هراسان شده است باده نوش

پیرهن چاک وصراحی زپس باده فروش
میرود رقص کنان جانب دلدار خموش

گفته ام باده ز خمخانه کیست باده فروش
این همه مست وخماریست ازآن باده ی نوش

پر کنی جام از آن باده آن باده فروش
میسرایی غزلی نغز بر آن باده فروش

که دل و جان نثار قدم باده فروش
از خرابات به میخانه شده باده فروش

2 Comments

پاسخ دادن به reyhansezavar لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *