شعر ۷۷۴
سوداچه کنیم که صیدوصیادیکیست
هر جا برویم جمله ی گفتار یکیست
از آمدن و رفتنمان سود ز کیست
عالم که همش غمست شادی برکیست

One comment

  1. آزاد آزادم ببین
    چون عشق درگیر من است
    دیگر گذشت آن دوره که
    تقدیر زنجیر من است
    شاید نمی دانی، ولی ، از خود خلاصم کرده ای
    آیینه ی خالی فقط ، امروز تصویر من است
    از عشق تو بر باد رفت ، آن آبروی مختصر
    من روح بارانم ، ببین ، چون عشق تقدیر من است !

پاسخ دادن به tiamo_2020 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *