شعر۱۰۲۵
دوش دوان بر در میخانه شد
در پی ساقی ره خمخانه شد
شاهدک مست ز پیمانه شد
مست شد و بوسه به رندانه شد
بوسه اگر از لب لعلش به شد
عقل ز جانها پی جانانه شد
مرِغک جانها زره جان به شد
در ره دلدار ز کاشانه شد
شیخ ز مسجد ره میخانه شد
دیدرخش سجده به سجاده شد
مرِغ دلش رهرو سیمرغ شد
قصه سیمرِغ چه سی مرِغ شد
احسنت بر شاعر ارجمند بی ادعا ??????????????????? زیبا دختر همیشه دوست داشتنی??????????????
روح تو رود است ،دل دریا، تحمل کن رفیق !
کوه داری روی دوش ایا؟تحمل کن رفیق !
ماه را گم کرده ای در نیمه راه زندگی
یک شب آخرمی شودپیدا تحمل کن رفیق
هی عرق می ریزی اما استقامت پیش کن
آخرش هم میرسد فردا، تحمل کن رفیق !
ناخدای کشتی بی بادبانی چاره نیست
در تلاطم مانده “دریا را تحمل کن رفیق
هیچ کس قدر ِ تورا نشناخته ، غیراز خدا
در دلت صد زخم ناپیدا ، تحمل کن رفیق
مثل یک آیینه دوری از ریا کاری هنوز
ای دلت معیار خوبی ها ، تحمل کن رفیق !
همتت را می نویسد عشق ، در تاریخ خود
همتت را می کند معنا ، تحمل کن رفیق !
تا ابد خورشید پشت ابرها پنهان که نیست
نوبت تو می رسد ، اما ، تحمل کن رفیق !
#اکبر_آزاد