شعر۱۰۲۷
تو ذلیخا را ندیدی تا بدانی او چه کرد
عزتی یوسف اگر دارد بهایش او به کرد
پیچ و تاب زلف لیلی عاقبت کاری بکرد
قیس مجنون را اسیر وادی ویرانه کرد
نرگس مخمور ومست رابعه هنگامه کرد
خون خودرا در ره بکتاش او سودا بکرد
شیخ صنعان بهر آن ترسا گلک دانی چه کرد
دین وایمان را بهشتو آن صحف را پاره کرد
بوی موی گلرخان هر سو حکایت هابه کرد
عاشق و معشوق را دیوانه و آواره کرد
ماشالله
.
❣️عشق یعنی مشکلی آسان کنی
✨دردی از در مانده ای درمان کنی
❣️در میان این همه غوغا و شر
✨عشق یعنی کاهش رنج بشر
❣️عشق یعنی گل به جای خار باش
✨پل به جای این همه دیوار باش
❣️عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر
✨واگذاری اب را ، بر تشنه تر ❣️عشق یعنی دشت گل کاری شده
✨در کویری چشمه ای جاری شده
❣️عشق یعنی ترش را شیرین کنی
✨عشق یعنی نیش را نوشین کنی
❣️هر کجا عشق آید و ساکن شود
✨هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود
☃☃❄️