شعر۱۰۲۸
دیر پائیست که من ساکن کوی تو شدم
چو قفس دیده پرو بال به دام تو شدم

همه جا وصف جمال تو به بازار شدم
کوس رسوائی خود بردر و دیوار شدم

تو ندیدی که من عاشق و دلداده شدم
شرح دلدادگی خود به آوازه شدم

که بدل عاشق ودلبسته جمال توشدم
همه جا گفته و گفتار سخن ازتوشدم

به هوای تو فرو مانده و آواره شدم
محتسب دیدو ندا دادکه دیوانه شدم

One comment


  1. ما نسل عاشقى از راهِ دوریم!
    احساسات را سپرده ایم
    به صفحه هاى چندین و چند اینچى،
    که هر از چندى براى تمدیدشان
    جشن میگیریم ..
    ما از راه دور عاشق میشویم،
    از راه دور زندگى میکنیم،
    از راه دور پیر میشویم،
    و از راه دور قلب هامان طورى
    شکسته میشود که هیچ دوایى
    براى درمانش نیست ..
    نسلِ سوخته و خاکسترى شده
    مزاح است،
    ما نسلِ حماقت از راهِ دوریم !
    • سیدطه صداقت
    ✌️

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *