شعر ۹۲۵ کس بکوی عاشقی دیوانه تر از ما نبود در جمیع عاشقان رسواتر از ما هم نبود میزدم بر تار جانم زخمه ی دلدادگی همچومجنون دربیابان کس خریدارم نبود چشم شهلایش خماراز جام مینو بود بود رخش مژگانش بمیدان بی تب وتابم نبود جلوه اندام او کشتار دلها کرده …
برچسب: iran
شعر گر گردش ایام به کام تو نشد گرچرخش رخسار بتان بر تو نشد افسرده مشو که بر گلندام نشد بر رابعه و لیلی و عذری نشد
شعر میر مجلس به پیمانه منصور چه کرد ساقی وشاهدوآن شیخ به آن پیر چه کرد می او از چه قماشیست که آرد بر یار همچو حلاج به رقص آوردم بر سر دار
شعر هر کجا روی کنم ، روی تو را می بینم هرسو ارسجده کنم، کعبه تو را میبینم می و میخانه چو بینم تو را می بینم ور نه در مسجدو محراب بتان میبینم
شعر پیر خرابات را محرم اسرار را بردرمیخانه اش رقص به پا کرده ایم راز دل خویش را گفته درویش را برسرهفت شهرعشق شوربه پاکرده ایم
شعر آمدی برگ گلم ، گلزار آذین بست توست عطرعنبرسای دردشت و دمن از بوی توست جلوه مهتاب هم از هاله سیمای توست گرمی خورشید هم از ساطع زیبای توست رقص ماه درموج دریاگردش گیسوی توست چشم آهو وام دار از نرگس جادوی توست لعل گر رنگی بجان دارد ز …
شعر آمدم بر سر کویت تو چرا ناز کنی سخن از عشق بگویم که تو پرواز کنی سوی معبود روی و غم دل باز کنی قصه غصه این دل به حرم ساز کنی داستان من و ما را همه جا باز کنی سوی قسام سخن از می و طناز کنی …
شعر ۹۲۳ آمدی دردانه ام دردانه گشتی عاقبت شرح عشق وعاشقی برمانوشتی عاقبت آمدی شرح وصال یار را بر ما کنی جان ودل مجنون نمودی سوی الله عاقبت بلبلان در بوستان حنجر دریدند عاقبت شرح آن دل دادگی بر مانمودی عاقبت عالم ویرانه را آباد کردی عاقبت بوی موی عطر …
شعر ۹۲۱ امشب شده ام مست ز جام می جانان مست از می جانان و دلارام زجانان ازمسجدو محراب برفتم سوی جانان سجاده به هشتم ره میخانه جانان در میکده پرسم سراغ می جانان ساقی دهدم باده از آن باده جانان درمکتب عشق ساز و نوااز دل جانان بر زلف …
مهدی سزاوار: آورده اند : (ماهی جنوبست زن ، شوریده و زیباست) در ادامه گفته ام : چون هور درخشانست. لیلی وش ذریاست سیمین بروسیمین تن چون حوربه عقباست از نکهت گیسویش. مشک ختن ماست