شعر۷۶۰ زِنگاه چشم مستت دل و دیده ام زِ کف شد دل من خراب چشمت نگه هم خمار آن شد چو فتاده ام به راهت زِ جنون جان گرفتم به جنون خانه کردم دل من خراب آن شد همه جا سر کشیدم پی دل بسی دویدم نه کِنِشت داده راهم …

شعر به هوای رخ تو نعره زنان خواهم رفت به سرای دل تو با دل و جان خواهم رفت گفته بودی که دلم حال و هوای تو کند دل هوایم بکند بی سر و پا خواهم رفت

شعر۱۱۷۴ نقش و نگارِ رویِ تو دل بردنم آئین تو خَلقی غلامِ رویِ تو آواره اند در کوی تو برحلقه حلقه موی تو دل میدهندجادوی تو مجنون وافسون گشته اندبرهرخمابروی تو هر شب آیند کوی تو بیچاره اند بر روی تو بر این امید کز بوی تو آرد نسیم ازسوی …

شعر۱۲۱۵ نگه کردم به هر سوئی حذر کردم ز هر کوئی بت و بتخانه ها‌ دیدم به ساز دل رقصیدم سپردم این دل وجانا به آن ساقی دُردانا چوعابد مست و مفتونم از این دنیا دل خونم بریدم دل از این دنیا نگه کردم بر عقبا نه دیدم ‌ جنتی …

شعر مستِ مستم امشب ای ساقی تودستم را بگیر گر به میخانه به رقص آیم تو ساغر را بگیر مطربا بر دف به کوب و شعر عیاری بخوان تا حدیث عشق را بر گوش ، از پیرم بگیر او نوای عاشقی از مکتب مجنون گرفت درس عاشق پیشه گی از …

شعر۱۰۴۹ گفته بودی شعرمو غارت کنی قافیه در قافیه در هم کنی با شراب نرگست مستم کنی خواه ناخواه با دلم نجوا کنی پیچ و تاب گیسوانت وا کنی از لبانت بوسه ها وامم کنی داستان عاشقان وا گو کنی لیلی و مجنون را برما کنی

شعر۱۰۴۱ از مسجد و دیر سوی خرابات دویدیم چون گرمی می درپس آن پرده ندیدیم از شیخ بریدیم و به بتخانه نشستیم از ساقی و ساغر در آن خانه ندیدیم امروز فغان از می و میخانه کنیم ما فریاد رسی در پس محراب ندیدیم لولی وشان باده فروشند در آن …

شعر۱۲۷۶ نائیم بنواز دل خون گشته است بهر دلدارم چومجنون گشته است از مشام بوی گیسویش چنان هو و یاهو کرده رسوا گشته است کوس رسوایی به هر برزن زدست عاقبت آتش بجان و دل زدست عاقلان گیرید و زنجیرم کنید عشق او آتش بجانم چون زدست کعبه و بتخانه …

شعر۹۲۵ کس به کوی عاشقی دیوانه تر از ما نبود در جمیع عاشقان رسوا تر از ما هم نبود می زدم بر دار جانم زخمه ی دل دادگی همچو مجنون دربیابان کس خریدارم نبود چشم شهلایش خماراز جام مینوبود و بود رَخشِ مژگانش بمیدان بی تب وتابم نبود جلوه ی …

شعر۹۱۷ در مکتب دل داران سودای تو را دارم هر دم رود این جانم جان در ره تو دارم مدهوشم و هوشیارم دلدار به دل دارم من مست خراباتم هوشیار نمی دارم در وصف نکو رویان افسانه بسی دارم تا باز کنم دل را دل دار نمی دارم غوغای طرب …