شعر یا رب تو بگو ز کعبه و بتخانه از مسجد و دیر و حرم و میخانه از جلوه گری باده در پیمانه از زاهد و شیخ و منبر آن خانه
برچسب: بهترین
شعر ۹۲۸ الهی به آنان که در خانه ات به رندان رفته ز میخانه ات به مستان رسته پریده ز عقل به سلطان افتاده ازرخش وتخت به آنان که دین را رها کرده اند ز شیخ و ز مسجد جدا رفته اند به آن صوفی گفته هوهو کنید به تنوار …
بمناسبت درگذشت حاج آقا غلامحسین رضاقلی زاده (خراسانی) باز دوران جوانی زنده شد خاطرات مهربانی زنده شد یاددل دادن بدل هم زنده شد بوی عطر مهربانی زنده شد بوی خون ازجبهه بودش دروجود یاد باد آن روزگاران زنده شد صوت قرآنش هنوزدارم به گوش آن سرودعشق ورحمت زنده شد تک …
شعر در بزم هم شیدا تویی در رزم هم جانباز تویی در عاشقی مجنون تویی در بیستون شیرین تویی شوریده و بی کس منم از کعبه هم رسته منم روی بتان را دیده ام زنار بر خود بسته ام ازدین و ایمان جسته ام بر صنمی دل بسته ام خود …
شعر ساقیا دانی چه کردی با دلم سحر ها کردی چرا ای دلبرم قصه ی لیلی سرودی پای او داستان عاشقی در کوی او آمدی تا جان فدای تو کنم سر این آواره گی بر تو کنم
شعر ۹۲۸ گرنیایی به برم گوی که آخر چه کنم به هوای رخ تو جان بدهم گو چه کنم رشته الفت تو دانه دام است چه کنم این اسیردرقفست مانده بگومن چکنم بال و پر سوخته ازهجرتوگومن چکنم گر نیفتد ز سرم دیدن تو آن چه کنم
شعر ۹۲۸ الهی به آنان که در خانه ات به رندان رفته ز میخانه ات به مستان رسته پریده ز عقل به سلطان افتاده ازرخش وتخت به آنان که دین را رها کرده اند ز شیخ وز مسجدجدا رفته اند به آن صوفی گفته هوهوکنید به تنوار پوشی که یاهو …
شعر ۹۲۷ بیا ببین که دلم بی تو عالمی دارد هزار مشکل ناخوانده مکتبی دارد دلی شکسته و مهجور ازتو میدارد خرابی حالش جفا ز دل دارد غریب و سیه بختی از تو میدارد ز دیده فتاده به کوی، از آن تو دارد زمسجد ومحراب هم بریده دل دارد خراب …
شعر ۹۲۶ دیده ام باده ، بدست گلک باده فروش پی دلدار هراسان شده است باده نوش پیرهن چاک وصراحی زپس باده فروش میرود رقص کنان جانب دلدار خموش گفته ام باده ز خمخانه کیست باده فروش این همه مست وخماریست ازآن باده ی نوش پر کنی جام از آن …
شعر در دایره عشق همی گردیدند درمجلس عاشقان بسی رقصیدند از محفل دلبران ندا می دادند هشدار که بر دار چه سرها دیدند